نقش سینما در ترویج گفتمان انقلاب اسلامی /1
کد خبر: ١٦٣٦٩٥ تاریخ انتشار: ١٩ دي ١٤٠٠ - ١٦:١٤
صفحه نخست » آخرین اخبار
نقش سینما در ترویج گفتمان انقلاب اسلامی /1

سینمای انقلاب اسلامی، سینمایی‌ست که یک گفتمان دارد. منظور این است که توجه آن نه به‌طور خاص به ژانر است، نه سبک و نه موارد دیگر بلکه همه این موارد را متأثر از خود می‌کند. مثلاً چیزی که حدود یک دهه پیش مطرح شد، مسأله «دوربین روی دست» بود که ما ایرانیان به آن علاقه داشتیم. بعداً دیدیم که برخی از افراد به آن توجه کردند و از یک جایی به بعد، در سینمای جنگی جهان، دوربین روی دست، مطرح و جدی شد.

 
گروه فرهنگی صابرنیوز: محمد هاشمی نیا؛گفتمان به چارچوب و استخوان‌بندی نظری و فکری هر مکتب گفته می‌شود که نگرش، بینش و رفتار پیروان آن مکتب را سازماندهی می‌کند و به تعبیری دیگر شاید بتوان گفتمان را شامل مسائل ذهنی و عینی به صورت توأمان دانست.

گفتمان اصطلاحاً به آن اندیشه و دیدگاهی اطلاق می‌شود که بین مخاطبان به اجمال فهم می‌شود و به دلیل وجود زمینه‌های مساعد به جریان فکری تبدیل می‌شود گفتمان در بردارنده وجوه اثباتی و نفی، ایجابی و سلبی است، به این معنا که هر گفتمان در عین اثبات خود موارد دیگر را نفی می‌کند.

گفتمان انقلاب اسلامی در تداوم حرکت انبیا و تعالیم آسمانی به ویژه اسلام راستین است که دال مرکزی آن را اسلام و هویت اسلامی تشکیل می‌دهد.

گفتمان انقلاب اسلامی در بردارنده مفاهیم رکنی چون: استقلال خواهی، آزادی، مردم پایگی و اسلام مداری است که در شعار اساسی «استقلال»، «آزادی»، «جمهوری اسلامی» مطرح شده است توأمان بودن دین و سیاست، ستون فقرات و رکن اساسی گفتمان انقلاب اسلامی را شکل می‌دهد، به این معنا که قانون مبتنی بر دین و مشارکت و نقش آفرینی مردم در حکومت با محوریت رهبری دینی از ارکان انقلاب اسلامی است که این گفتمان را از دیگر گفتمان‌ها جدا و متمایز می‌کند.
 
اما گفتمان انقلاب اسلامی در سینما کمتر شاهد رشد و تجلی بوده ایم صابرنیوز سعی دارد به چرایی این مهم در سینما بپردازد؛
 
تصویری که از سینمای انقلاب اسلامی ایران در خارج از کشور وجود دارد، متأسفانه عمدتاً برآمده از تصویرسازی‌های برخی از نویسندگانی است که دارای اعتبار لازم در فضای غرب هستند. یعنی غربی‌ها یا از طریق دیدگاه‌های حمید نفیسی با سینمای انقلاب آشنا هستند یا از طریق دیدگاه‌های علی میرسپاسی. در واقع تصویر کلان سینمای ایران را در آکادمی‌های غربی، این دو نفر ساختند.
 
هردوی آن‌ها به این صورت تصویر سینمای ایران را بیان می‌کنند که سینمای بعد از انقلاب ما یک پروپاگانداست و به خاطر بغضی که از جمهوری اسلامی و گفتمان انقلاب دارند در خصوص روپاگاندا گفته اند که ؛  تابع دستگاه حکومتی‌ است. در پژوهش‌های آن‌ها، هیچ نوع تأملی یا هیچ‌نوع وجهه هنری شناخته شده نیست و معتقدند سینما صرفاً براساس دستورالعمل فعالیت می‌کند. حداقل ما که در ایران زندگی کرده‌ایم می‌دانیم عمده این بحث‌ها در سینمای ایران روی نظریه های شهید آوینی ، و زحمات سلحشور ها ،ملاقلی پور ها و سینمای آقای حاتمی‌کیا می‌چرخد. 
 
بهتر بود که انصاف در این پژوهش‌ها می‌بود و بیان می‌شد که آقای آوینی در ایام زندگی‌اش به شدت مطرود بود و چندان مورد حمایت جدی قرار نداشت و یا اقای حاتمی‌کیا در عین داشتن همکاری‌هایی، همواره از مسائلی گلایه داشته است. اما آقای نفیسی به یک نکته خوبی اعتراف می‌کند و می‌گوید سینمایی که بعد از انقلاب در ایران متولد شد، تعریف جدید و متفاوتی از جنگ ارائه می‌دهد و با نقل قولی می‌گوید سیممای جنگی که در سینمای انقلاب اسلامی رخ داد، سینمایی‌ست که به نگاه‌های دینی و اسطوره‌ای شیعیان مرتبط شده است. این نکته مثبتی‌ست که نشان می‌دهد دیگران متوجه شده‌اند که یک اتفاق مهمی در این سینما افتاده است که اوجش در روایت فتح است و سینمای داستانی آقای حاتمی‌کیا.

این امر که هیچ تلاشی نداشته‌ایم تا خودمان را به صورت تئوریک برای جهان معرفی کنیم، منجربه شکل‌گیری یک تصویر اعوجاجی از ما شده و امروز ما باید با این تصویر مقابله کنیم و باید نشان دهیم کسانی که در عرصه سینمایی فعال هستند، به هیچ عنوان تابع هیچ پروپاگاندایی نبوده‌اند. این تصویر موجود در آکادمی‌های غربی امروز با پژوهش‌های جدیدی که توسط پژوهشگران جدید انجام شده، شکسته است. بنابراین این پیش‌زمینه ماست و باید ببینیم چطور می‌توانیم از آن رد شویم و یا در چه مواردی توانسته‌ایم از آن عبور کنیم.
 
سینمای انقلاب اسلامی دو شاخه مهم دارد، : یک شاخه سینما با کارهای آقای مجیدی بارور شد و سینمایی‌ست که معنویت را اساس می‌داند و سینمایی که با آقای حاتمی‌کیا بارور شد؛ سینمایی که توجه به خود مسأله دفاع مقدس دارد و تلاش می‌کند آن را به شکلی معنادار کند. هردوی این دوشاخه، سینماهایی هستند برآمده از یک بافت فرهنگی مخصوص ما ایرانی‌ها که به شدت برای ما معنادار، سازنده و توجه‌بخش است. سینمای انقلاب اسلامی، سینمایی‌ست که یک گفتمان دارد. منظور این است که توجه آن نه به‌طور خاص به ژانر است، نه سبک و نه موارد دیگر بلکه همه این موارد را متأثر از خود می‌کند. مثلاً چیزی که حدود یک دهه پیش مطرح شد، مسأله «دوربین روی دست» بود که ما ایرانیان به آن علاقه داشتیم. بعداً دیدیم که برخی از افراد به آن توجه کردند و از یک جایی به بعد، در سینمای جنگی جهان، دوربین روی دست، مطرح و جدی شد.




Share
* نام:
ایمیل:
* نظر:

پربازدیدترین ها
پربحث ترین ها
آخرین مطالب


صفحه اصلی | ارتباط با ما | آرشیو | جستجو | پیوندها | لیست نظرات | درباره ما | نظرسنجی | RSS | ایمیل | نسخه موبایل
طراحی و تولید: مؤسسه احرار اندیشه