سینمای مستند به کجا می رود؟!
کد خبر: ١٦٣٦٦٧ تاریخ انتشار: ٢٥ آذر ١٤٠٠ - ١٥:٥٣
صفحه نخست » تیتر یک
سینمای مستند به کجا می رود؟!

عده ای معتقدند جشنواره سینما حقیقت ویترین سینمای مستند ایران است، اما در واقع چنین نیست؛ زیرا به طیف خاصی از مستندسازان می پردازد و نگاه همه اهالی مستند ایران را معطوف به خود نمی کند. هر چند جشنواره های دیگر هم که به گونه ای پُز توجه به مستند را می دهند، با اندک تفاوتی وضعیت مشابهی دارند. خانه از پای بست ویران است.

 
 
گروه فرهنگی صابرنیوز:پس از انتشار مصاحبه صابر نیوز با یکی از مستندسازانِ مطرح کشورمان پیرامون آسیب شناسی سینمای مستند با عنوان «فسادِ سیستماتیک در سینمای مستند، موریانه وار به جان آن افتاده» موجِ جدیدی از مطالبه گری در بین اهالی و اصناف مستند سازی راه افتاد  و این روشنگری، مسیر نوینی را گشوده است.
 
گفتگوی خبرنگار ما با عباس صالح مدرسه ای که با استقبال مخاطبان و سینماگران مواجه شد ما را بر آن داشت تا هم به بهانه برگزاری جشنواره سینما حقیقت و هم انتشار بعضی از اخبار و اسناد در رسانه ها، بخشی از نگرانی اصحاب مستند را مطرح سازیم.

لازم به یادآوری است که اطلاقِ سینمای مستند، شاملِ یک مرکزِ خاص نیست؛ بلکه تمامیِ دستگاه ها، ارگان ها، سازمان های دولتی، نیمه دولتی و تحت پوششِ نهادهای حکومتی که در زمینۀ تولید فیلم های مستند گام برمی دارند را در بر می گیرد. از این رو، به غیر از موارد خاص، به تفکیک نام نمی بریم و تنها به مصادیق می پردازیم.

همین جا از همه دست اندرکاران و صاحب نظران دعوت می کنیم در موردمشکلات و موانع موجود در سینمای مستند ایران دیدگاه های خود را با ما در میان بگذارند تا در جمع بندی های آتی به اطلاع همگان برسد. اشراف اهالی مستند در این زمینه، بهترین منبع اطلاعاتی است که زمینه بررسی کارشناسی مسائل سینمای مستند کشور را فراهم می کند. از دوستانی که پیش از این نظراتشان را در اختیار صابر نیوز قرار دادند سپاسگزاریم.
 
 

عده ای معتقدند جشنواره سینما حقیقت ویترین سینمای مستند ایران است، اما در واقع چنین نیست؛ زیرا به طیف خاصی از مستندسازان می پردازد و نگاه همه اهالی مستند ایران را معطوف به خود نمی کند. هر چند جشنواره های دیگر هم که به گونه ای پُز توجه به مستند را می دهند، با اندک تفاوتی وضعیت مشابهی دارند. خانه از پای بست ویران است.

اوضاع آشفته و نابسامانِ مستندسازی در کشور به گونه ای است که با امثال این جشنوارهای تشریفاتی، نمی توان از اصلِ موضوع غافل شد. مشکل، جای دیگری است و جشنواره ها به یک مراسم دورهمی برای تعدادی قلیل تبدیل شده است.
 
ناگفته نماند که به استثنای موارد انگشت شمار، اغلب تولیدات مراکزِ برپا کنندۀ جشنواره ها، به دلیل افت کیفی و نازل بودن، حتی توسط هیئت های انتخاب خودشان قابل دفاع نیستند و علیرغم صرف بودجه های کلان، به جشنواره خودشان هم راه نمی یابند. در این بین، فقط عده ای با پز روشنفکری با هیاهو و توسل به مطبوعات و رسانه ها، علاوه بر انتفاع مالی و بلعیدنِ حق دیگران، مستندهایی سخیف را به رزومۀ خود اضافه کرده اند. این در حالیست که همواره آثار فاخر و ارزشمند به دلایل واهی و مغرضانه کنار گذاشته می شوند. هر چند که این اپیدمی را بارها اهالی رسانه پس از جشنواره ها متذکر شدند،  اما با فرافکنیِ مجریان و مسببین روبرو گردیده است.

با دسته بندی مشکلات سینمای مستند،  لازم است تا هر کدام به طور مجزا مورد بحث و بررسی کارشناسانه و بی طرف قرار بگیرد اما در این نوشتار سعی بر اینست تا اشاره ای تیتروار به آسیب های موجود داشته باشیم.
 
پر واضح است که با رفع موانع کهنۀ رشد و توسعۀ سینمای مستند در داخل کشور، می توان امیدوار بود تا در آینده به مسائل مهمی در خصوص ورود به بازارها ی جهانی پرداخته شود. فعلا راه عقلانی و اجرایی اینست که مشکلات دورن صنفی حل وفصل گردد و قدم های اولیه برا ی اصلاح و نجات سینمای بیمار مستند برداشته شود. تک رَوی و اقدامات گسسته، جواب نمی دهد و اهالی مستند برای تجدید نظر در تشکل های صنفی ناکارآمد باید تصمیم جدی و قاطع بگیرند تا مطالبات ایشان شنیده شود و بر دستگاه ها و مجموعه های مستندسازی فائق آیند.

تسلط مستندسازان کشور بر سرنوشت مالی پروژ ه هایشان، هنگامی به وقوع می پیوندد که به لحاظ قانونی و جایگاه اجتماعی، دارای قدرتی غیر قابلِ حذف شوند. این گونه است که می توانند به تقسیمِ عادلانۀ بودجه و برخورداری همه اهالی مستند در اقصی نقاط کشور دست یابند. اکنون فضای غالب چنین است که عده ای خود را «برند» می نامند و گعده هایی در تهران دارند و به جای همۀ مستندسازان ایران که امکان اسکان و حضور در پایتخت را ندارند، با لابی های شناخته شده شان و با تضییع حقوقِ عموم مستندسازان، بودجه های کلان را به خود اختصاص می دهند. به رغم اقدامات معدود که اخیرا مدیران به نام استان ها شعار آن را می دهند، متاسفانه حرکتی فراگیر و عملیاتی صورت نگرفته و در حد مصاحبه ها و شوآف های مسئولین و متولیان امر باقی مانده است.

با نگاهی به اعتراضات گذشته و پس از افشاگریِ جمعی از مستندسازانِ دلسوز،  فی الحال قرار داد های  بعضی مراکز تحت عنوان "روند شفاف سازی" منتشر می شود. اما به رغم این نمایش، انتشار موارد مذکور موجب نشده تا بودجه های نامتعارف به آثاری که قابلیت های لازم را ندارند تعلق نگیرد. در راه فراری که طراحی شده افراد، با توجه به میزان فعالیت – بخوانید سابقه رابطه شان - تعداد فیلم هایی که ساختند و یا کیفیت آثارشان می توانند درجه کیفی برای خود و کارشان در نظر بگیرند  ‌‌و در برآورد ها و ارزیابی ها می توانند درباره بودجه های درخواستی و تفاوت بین کار خود و دیگران گفتگو کنند. البته این روش  من درآوردی، نقائص زیادی هم دارد و بستر مناسبی برای نهادینه شدنِ چنین رفتارهای سوئی است؛ زیرا تا کنون مستند سازانِ قلیلی که در مجامع صنفی هم با زحمت برای خود صندلی دست و پا کرده اند، با وجود آثار درجۀ سه و سطحی، توانسته اند با این روش بودجۀ دلخواه را از آنِ خود کنند.
   
مستندسازان که همواره یک پایشان در تلویزیون است ناگزیرند تا علاوه بر مافیای بیرونی، با رانت های کهنه و گشاد رسانه ملی هم پنجه اندازند. چرا که اغلب اهالی مستند بر این باورند که برای دیده شدن و نمایش آثارشان علاوه بر جشنواره های ریز و درشت، محتاج آنتن هستند.
 
لذا برای رسیدن به پخش از تلویزیون چه برای تولید مجموعه و چه برای فروشِ اثر آماده، مجبورند به اشکال مختلف با سازوکار مبهم و غیر شفافِ آن جا دست و پنجه نرم کنند. در این میان، تجربه کارِ تهیه کنندگان مستند ثابت کرده برآورد را به شخص می دهند نه به کار. مهم نیست طرح پیشنهادی چیست ، چقدر خلاقانه است و چقدر دشوار، مهم این است که حلقۀ اتصالِ ارائه دهنده چیست. در عرفِ مسبوق به سابقه ای که وجود دارد جمع اندکی از مدیران، همیشه و در همه زمان چه زمانی که در مصدر کارند و چه زمانی که به ظاهر از کار کنارگذاشته شده اند، همچون هیولایی سیری ناپذیر، کل بودجه مستند را به انحاء مختلف ازآن خود و دوستان می کنند. مستند سازان می گویند گسترۀ تخلفات، قابل اثبات است.اما چه باید کرد تا از شر این روابط ناسالم و کثیف، خلاصی یافت؟! کسانی که سهم عده ای از مدیران و تصویب کنندگان را می دهند به سهولت کار می کنند و با هر کار نازلی که می سازند به سرعت تسویه حساب می کنند؛ زیرا حساب های برخی از امضا کنندگانِ موثر شارژ شده. این رویه طی سال های متمادی عادی سازی شده و تبدیل به یک فرهنگ درون سازمانی گردیده است که مدیران ارشد نیز به علت ناتوانی در حل این معضل قدیمی، در برابر آن سکوت اختیار می کنند تا با اعتراضات کارمندان زیاده طلبِ خود که راضی به حقوق اداری و قانونی خود نیستند، مواجه نگردند.

خیل کثیر هنرمندانِ صاحب نام که بعضا نامشان افتخار فرهنگ و هنر این سرزمین است، با سیلی صورت خود را سرخ نگه داشته اند و بعد از سال ها کار مستمر هنری، امروز در زیر خط فقر هستند. این در حالیست که باندهای فاسد در مراکز و مجموعه های منتسب به مستند سازی، با طراحی راهکارهای به ظاهر قانونی و محکمه پسند و با تخصص در تنظیم اسناد فریبنده، حقوق جامعه بزرگ مستندسازان کشور را می بلعند. افزون بر آن، با جلوگیری از فعالیت مستندسازان مستقل و غیر وابسته و با بیکار نگهداشتنِ جمعِ زیادی در این صنف و عدم استفاده از توانمندی ها و ظرفیت ایشان، ضربۀ جبران ناپذیری به فرهنگ و هنر این مرز و بوم می زنند. برای اصلاح سیستم مستندسازی کشور، شجاعت و از خود گذشتگی لازم است تا اهالی مستند در جایگاه شایسته خود قرار گیرند.

عملکرد بسیار ضعیف برخی از تشکل های صنفی مستند و عدم توانایی در طراحی و پیگیری امور بدیهیِ این صنف شریف، موجب شده است تا فضای ایجاد کار برای طیف زیادی از مستندسازان مسدود شود و فعالیت ها به تهران نشین ها منحصر گردد. مشکل عدم وجود تعرفه در صنف مستند سازی، نداشتن نرخنامه و قرار داد تیپ و نیز ساز و کاری برای رسیدگی به تخلفات آتی،  بخشی از مطالبات بحق مستند سازان است که نمایندگان آن ها تا کنون توفیقی در ابراز و ارائه تا حصول به نتیجه نداشته اند. ایجاد راه و روش منطقی و مستدل برای اخذ و تخصیص اعتبارات و تقسیم عادلانه و بدون تبعیض بینِ همه مستندسازان و جلوگیری از حیف و میل و چپاول بودجه عمومی که به نام مستند سازی تزریق می شود، از نخستین گام های سر و سامان دادن به این صنف کشوری به شمار می رود. صنفی که به علت پاره ای از تصمیمات کوته نظرانه و مقطعی برخی از انجمن ها و تشکل ها در نحوۀ عضوگیری و بسته بودنِ دایرۀ مذکور، هنوز نتوانسته ادعا کند همه دور هم جمع هستند. بنابراین، چون سیستمی طراحی نشده تا تمام مستندسازان کشور را دربر گیرد، نمی توان گفت انجمن های موجود صنفی، نمایندۀ کل مستندسازان هستند. بسیاری از مستندسازان ایران به هر دلیل، در تشکل های صنفی و یا انجمن ها عضو نیستند و این در حالیست که تعدادی از افراد متنفذ که خود را قیم سینمای مستند می دانند با لابی گری، بودجه هایی که متعلق به همه است را فقط برای جمعی از دوستان و همفکرانشان گرفته اند و کام اهالی مستند را تلخ کرده اند.

از سوی دیگر، به علت هرج و مرجِ موجود در سینمای مستند، تعدادی از مجموعه ها و مراکزی که با هدف حمایت از مستندسازان و تولید آثار ارزشمند تاسیس شدند، با وجود دریافت بودجه های کلان که به جایی هم حساب و کتاب پس نمی دهند، با کپی برداری ناشیانه از آثار خارجی، به اسم فیلم مستند اقدام به ساخت مجموعه های طولانی تحت عنوان «مستند مسابقه» کرده اند و به وضوح، از مسیر اصلی خود که حمایت از همۀ مستندسازان خوش فکر است به شدت فاصله گرفته اند. سیستم مستندسازی در اغلب جاها به کجروی و فساد درونی مبتلا شده؛ تعداد، یکی دو تا و ده تا نیست! تخصص عده ای در این مراکز و سازمان ها این است که دیگران را سرگرم کنند تا خودی هایشان در داخل هر چه دلشان می خواهد بکنند.

محرمانه خواندن بودجه مستندسازی که در مراکز و مجموعه های مختلف مُد شده، تنها دست آویزی برای پر کردن جیب های جلو و پشت پرده است. هیچ مستندسازی با افزایش برآوردهای تولید مخالف نیست منتهی اگر بودجۀ میلیاردی هست، باید برای همه باشد و روابط آلوده و مشمئز کنندۀ فعلی زدوده شود؛ این نیز، همت بلند ِعمومِ مستندسازان کشور را می طلبد.




Share
* نام:
ایمیل:
* نظر:

پربازدیدترین ها
پربحث ترین ها
آخرین مطالب


صفحه اصلی | ارتباط با ما | آرشیو | جستجو | پیوندها | لیست نظرات | درباره ما | نظرسنجی | RSS | ایمیل | نسخه موبایل
طراحی و تولید: مؤسسه احرار اندیشه