به گزارش صابرنیوز، چند وقت پیش یکی از مخاطبان گرامی در مورد وصیت حضرت زهرا(س) به امیرالمؤمنین(ع) در مورد توصیه حضرت به ازدواج مجدد ایشان سؤالی پرسیدند. عبارت وصیت حضرت زهرا این هست: «فَاِنَّ الرَّجالَ لابُدَّ لَهُمْ مِنَ النِّساءِ» مردان را گریزی از ازدواج با زنان نیست. یعنی مردان حتماً باید ازدواج کنند.
سؤال ایشان این بود که آیا به این صراحت روایتی به این شکل در مورد ازدواج زنان وجود دارد یا خیر؟
بنده روایتی به این صراحت در مورد ازدواج دختران نیافتم گرچه روایاتی هست که اهمیت ازدواج دختران را بیان می کند. خیلی در مورد صحبت ایشان فکر کردم و دریافتم که در طول تاریخ و همان زمان رسول خدا و بعداز آن هم آنقدر ازدواج دختران بدیهی بوده است که نیازی به توصیه برای ازدواج دختران نبود.
در طول دوره تاریخ هم زمانی را پیدا نکردم که بهاندازه زمان ما ازدواج و خصوصاً ازدواج دختران برایشان تبدیل به مسئله شده باشد. فقط دو مورد تاریخی را میشناسم که در آن دختر یا دخترانی مجرد بودند.
یکی حضرت مریم که منحصربهفرد بودند و نمیتوان موضوع عدم ازدواج ایشان را بسط داد. دیگری هم دختران امام کاظم علیهالسلام که یکیشان حضرت معصومه(س) هستند. این موضوع هم دلایل خاص خودش را داشته است. اما هیچگاه نه در تاریخ بشریت و نه تاریخ اسلام، تجرد نه ممدوح بوده و نه ترویجشده است.
یکی از دلایلی که در اسلام، زنان به کار و اشتغال برای کسب درآمد تشویق نشدهاند، همین است. زیرا زن مسلمان بهطور عادی در هیچکدام از مقاطع زندگیاش نباید بدون سرپرست باشد و تأمین مالی او بر عهده پدر یا شوهر است. اگر تاریخ صدر اسلام را هم ملاحظه کرده باشید، حتماً دیدهاید که زنان تا ۴ یا ۵ بار هم ازدواج میکردند و در هیچ مقطعی بدون شوهر نبودند. حتی زنان سالخورده. مثلاً بانو ام سلمه از همسران پیامبر(ص)، در سالخوردگی به همسری پیامبر(ص) درآمدند.
اساساً ما در اسلام مفهومی به نام «تجرّد قطعی» نداریم. در اسلام زنان و مردان پس از رسیدن به «بلوغ نکاح» باید ازدواج کنند و بدون همسر نمانند.
مفهوم و کارکرد ازدواج برای زنان و مردان متفاوت است و به همین دلیل است که از یک سنی به بعد، ازدواج برای دختران تبدیل به مسئله میشود و در صورت تأخیر و عدم امکان ازدواج آسیبهای روانی زیادی برآنان وارد میشود.(بعید است این مسئله را آقایان و زنان متأهلی که زود ازدواج کردند متوجه شوند)
این موضوع در فمینیستترین دختران و زنان هم مشاهده میشود، حتی اگر به روی خود نیاورند. از همین رو متخصصین مسائل خانواده به مباحث افسردگی دختران مجردی که با تأخیر در ازدواج مواجه شدهاند میپردازند.
این موضوع برای فمینیستها هم مسئله است و از آن بهعنوان بحران سیسالگی یاد میکنند و برایش کتابهایی هم نوشتهاند. علت این اتفاق، تأثیر ماهوی ازدواج بر روی زنان است. بر اساس ادله متقن قرآنی (۲۲۳ بقره، ۳۴ نساء) حیات زن منوط به ازدواج است و بهتبع آن حیات جامعه و یک تمدن نیز به حیات زن بستگی دارد و اگر حق ازدواج را از زنان بگیریم، یعنی از او سلب حیات کردیم و نهتنها توان ادامه زندگی را از او گرفتیم، بلکه بقای یک جامعه و تمدن را به مخاطره انداختیم.
تعبیر قرآن در این مسئله «هلاکت حرث و نسل» (۲۰۵ بقره) است. این موضوع را اهل باطل خوب میدانند و به همین دلیل برای زنان همه جوامع برنامهریزی ویژهای دارند.
ممکن هست تابهحال تصور شما از این موضوع این بوده است که نیاز مردان به ازدواج بیش از زنان است و در جامعه هم توجه زیادی به آن میشود. درصورتیکه این مسئله برعکس است.
این را زمانی خواهید فهمید که از نزدیک با دختران مجرد بالای سی سال، زنان مطلقه و بیوه صحبت کنید. برای رفع شبه ای که احتمالاً برای شما ایجادشده است، میتوان گفت نوع کارکرد و نقشی که ازدواج برای زنان و مردان دارد، متفاوت است.
شاید یکی از حکمتهای این موضوع که مرد بر زن حق زیادی دارد و در قرآن کریم گفتهشده است «للرجال علیهن درجه» و مفسرین تعبیرشان از «درجه»، حق بیشتر مرد بر زن بوده است همین است. به نوعی مرد بر زن حق احیاء و حیات بخشی دارد.
مثالی بزنیم درخت مو برای رشدش نیاز به تکیهگاهی دارد که با آن بالا رود و به حیاتش ادامه دهد. این اقتضای خلقت و نیاز این گیاه است و نه نقصی برای آن.
زن هم بنا به اقتضای خلقتش، نیاز به تکیهگاه برای رشد و بندگی خداوند، در سیر حیاتش دارد. این نیاز، مقتضای خلقت اوست و نه نقص و یا نشانه کمارزش بودن.
مرد با زوجیّت، قوّام بر زن میشود و این نقش ویژه مرد نسبت به او، ضامن حفظ و بقایش در مسیر حیات است.
تأخیر در ازدواج برای دختران در اصل به این معناست ما این نیاز را برای رشد و کمال زنان نادیده گرفتیم و بهجایش شعارهای دهانپرکنی چون آزادی و حق انتخاب و تحصیل و اشتغال، به آنها دادیم.
درصورتیکه چه بخواهیم چه نخواهیم، یک زن بدون تکیه بر مردی که نقش قوامیّت را برای او ایفا کند میشکند و توان ادامه حیات از او سلب میشود.
اعراب جاهلی دختران را زنده به گور می کردند و به یکباره حق حیات را از آنان میگرفتند و ما در جاهلیت مدرن، با سلب حق ازدواج، مرگ تدریجی را برای زنان و دخترانمان رقم میزنیم؛ و این یکی از مصادیق «فساد و هلاکت حرث و نسل» است.
منبع: باحجاب