گزارش| سیاهنامه اقدامات خصمانه آمریکا علیه ایران/ واقعه طبس سند مستحكم دخالت آمريكا در اداره امور ايران است
کد خبر: ١٥٩٣٨٨ تاریخ انتشار: ٠٥ ارديبهشت ١٣٩٨ - ١٠:٣٤
صفحه نخست » مطالب وسط
به بهانه 5 اردیبهشت سالروز حمله نظامی آمریکا به طبس بررسی می‌کند:
گزارش| سیاهنامه اقدامات خصمانه آمریکا علیه ایران/ واقعه طبس سند مستحكم دخالت آمريكا در اداره امور ايران است

۵ اردیبهشت ۱۳۵۹ یادآور شکستی سخت برای نیروهای متجاوز آمریکایی است، بالگردها و هواپیماهای آمریکایی که وارد حریم ایران شده بودند، با طوفان شن در طبس روبرو می‌شوند و عملیات آنها با شکست روبرو می‌شود.

چالش در روابط ایران و آمریکا به رغم گذشت دو دهه، یکى از مناقشه‏ انگیزترین مباحثى است که محافل سیاسى جهان به ویژه غرب همچنان با اشتیاق آن را دنبال می‌کنند؛ اقدامات خصمانه دولت آمریکا علیه ایران با توجه به خوى استکبارى و خصلت استیلاطلبى ایالات متحده و نیز با عنایت ‏به پیشینه بسیار خسارت‏بار ارتباط با این کشور، مانع از آن است که دولت و ملت‏بزرگ و مستقل ایران بخواهند درهاى رابطه را بر روى دولت امریکا بگشایند.

پنجم اردیبهشت، سالروز شکست نظامی آمریکا در صحرای طبس است. در این حمله نظامی، شیطان بزرگ با مفتضحانه ترین وضعی شکست خورد. شکست شیطان بزرگ در این عملیات، حمله فیلداران ابرهه را به خانه کعبه در ذهن ها زنده می کند. لشگریان ابرهه، همچون نیروهای متجاوز آمریکایی، از فراوانی قدرت و شوکت، تصور نمی کردند کسی بتواند مانع حمله آنها به خانه کعبه شود، ولی آن هنگام که به سوی کعبه هجوم آغاز کردند، به فرمان خداوند متعالی پرندگانی در آسمان ظاهر شدند و سنگ هایی که در منقار داشتند، بر سر فیل سواران فرود آوردند و بدین وسیله، کافران یکی پس از دیگری به هلاکت رسیدند. در پنجم اردیبهشت 1359 نیز دانه های ریز شن، دسیسه بزرگ آمریکا را فرو شکست.

دخالت نظامی آمریکا که به شکست مفتضحانه ای انجامید، کوششی برای رها سازی گروگان‌های آمریکایی بود که در جریان تسخیر لانه جاسوسی، به دست دانشجویان پیرو خط امام به دام افتاده بودند. این اقدامات آمریکا، به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی صورت می گرفت؛ انقلابی که ایران را از چنگال نفوذ آمریکاییان بیرون آورد.

منابع سرشار نفت، موقعیت حساس ایران به علت داشتن مرزهای طولانی با شوروی سابق، خریدهای سرسام آور تجهیزات نظامی، داشتن نقش مثبت در مسئله اعراب و اسرائیل و دلایل فراوان دیگر، ایران را به عنوان سودمندترین کشور برای آمریکاییان در آورده بود. با پیروزی انقلاب، طبیعی بود که آمریکا برای بازگرداندن آب رفته به جوی، دست به هر اقدامی بزند که انجام شبه کوتای نظامی در طبس، یکی از آنان بود.

آمریکا به عنوان قدرتی بزرگ، از ابتدای قرن بیستم سر برآورد و کشورهای اروپایی را که قرن ها به غارت مناطق گوناگون جهان پرداخته بودند، در درجه دوم قدرت قرار داد.

آمریکا به دنبال گسترش قدرت خود بر کشورهایی که اروپاییان سالیان متمادی آنها را استثمار کرده بودند، کوشید بر آنان چیره شود. از مهم ترین مناطقی که اروپاییان و بعد از آن آمریکاییان به آن دست یافتند، منطقه خاورمیانه، این گنج بی پایان بود. آمریکا برای دست یابی به منابع ایران، همواره کسانی را به رهبری ایران می رساند که غلام حلقه به گوش او بودند. پیروزی انقلاب اسلامی و تسخیر لانه جاسوسی آمریکا، آنها را در رسیدن به اهدافشان ناکام ساخت و بر آن داشت تا با اجرای عملیات بزرگی با نام دلتا، گروگان های خود را آزاد کنند.

شیطان بزرگ در پنجم اردیبهشت سال 1359، با تعدادی هواپیمای نظامی و بالگرد، حمله خویش را به ایران آغاز کرد. این هواپیماها و بالگردها که حامل موتور سیکلت ها و جیپ های نظامی و نارنجک و توپ و مسلسل بودند، در صحرای طبس فرود آمدند تا از آن مکان، عملیات آزادسازی گروگان ها را آغاز کنند. آنها قصد داشتند ابتدا با سلاح های شیمیایی، پاسداران جاسوس خانه را از پای درآورند و زمینه ورود بالگردها را به آنجا آماده سازند، و سپس کماندوها به طور ضربتی گروگان ها را آزاد کنند و به داخل بالگرد منتقل ساخته، بعد راهی پایگاهی شوند که هواپیماهای حمل و نقل سی ـ 130 در آن مستقر بودند. کماندوهای آمریکا برای اجرای بهتر این عملیات، از مدت ها قبل به منطقه آریزونا اعزام شده و در شرایط سخت آنجا که شبیه به شرایط طبس بود، تمرین های لازم را انجام داده بودند تا به محض ورود به طبس، آمادگی لازم را برای اجرای طرح داشته باشند.

آمریکایی ها در چهارم نوامبر 1979، گروه ویژه 132 نفره را به نام دلتا فورس برای حمله به ایران و آزادسازی گروگان ها تشکیل دادند و نام عملیات را پنجه عقاب نهادند. بیشتر مسئولان دولت وقت آمریکا در این کار شرکت داشتند و هر کس اطلاعاتی در مورد ایران داشت در اختیار گروه دلتا قرار می داد. دوازده فروند هواپیما در صحرایی در سیصد مایلی جنوب شرقی تهران به زمین نشستند. در این صحرا، هشت بالگرد برای بردن افراد به تهران در نظر گرفته شده بود. در محل پیاده شدن گروه دلتا، شش کامیون، این گروه را به سفارت آمریکا در تهران می بردند. قرار بود پس از پایان عملیات، بالگردها، افراد گروه دلتا و گروگان های آزاد شده را به منظریه برسانند و از آنجا با هواپیماهای سی ـ 130 از ایران خارج کنند.


واقعه طبس، ضمن فراهم آوردن اتحاد و یکپارچگی بیشتر نیروهای انقلابی ایران، حقانیت انقلاب اسلامی را در جامعه بین المللی به اثبات رسانید. در جریان این حادثه، چهره دشمن واقعی انقلاب بیش از هر زمانی نمایان تر، و الهی بودن انقلاب نیز برای جهانیان روشن شد. در حقیقت، خداوند متعالی با توفان شن، پرده دیگری از چهره زشت حاکمان واشنگتن را برداشت و تجاوز آشکار و مغایر با قوانین و موازین بین المللی آنان را به نمایش گذاشت.

در پی شکست آمریکا در صحرای طبس، بار دیگر نظریه پیروزی فن آوری بر ایمان رد شده، بر حیثیت و اعتبار جهانی انقلاب اسلامی افزوده شد. به دنبال تجاوز نافرجام کماندوهای آمریکا در طبس، حضرت امام خمینی؛ رهبر بزرگ ترین انقلاب ضد آمریکایی با صدور پیامی فرمود: «اشتباه کارتر در آن است که گمان می‌کند با دست زدن به این مانورهای احمقانه، می تواند ملت ایران را که برای آزادی و استقلال خویش و برای اسلام عزیز از هیچ فداکاری روی گردان نیست، از راه خودش که راه خدا و انسانیت است، منصرف کند. کارتر جنفهمیدهج... با چه ملتی رو به روست و با چه مکتبی بازی می کند. ملت ما، ملت خون و مکتب جهاد است. حمله به ایران، حمله به تمام بلاد مسلمین است.

مهم ترین بُعد شکست آمریکا در طبس، تأثیر آن بر انتخابات ریاست جمهوری آن کشور در سال 1980میلادی به شمار می آید. در آن زمان، جیمی کارتر کاندیدای حزب دموکرات و رونالد ریگان کاندیدای حزب جمهوری خواه بود. بهترین اهرمی که کارتر می توانست با آن رقیب انتخاباتی خود را در معرض فشار قرار دهد، آزاد سازی گروگان های آمریکا در تهران بود. سرانجام شکست در عملیات آزاد سازی گروگان ها یا واقعه طبس، سبب شد که جامعه رأی دهندگان آمریکایی، امید خود را به کارتر از دست
بدهند و هنگامی که وی در واپسین روزهای دوران ریاست جمهوری خود نتوانست مسئله گروگان ها را خاتمه دهد، اعتماد مردم به وی و حکومتش سلب گردید.

واقعه شکست آمریکا در طبس، آن قدر مهم و سرنوشت ساز بود که حتی مشهورترین چهره های سیاسی را در آمریکا وادار به اعتراف به شکست کرد. برای مثال، برژینسکی، مشاور امنیت ملی کارتر، احساس ناامیدی ملی را در آمریکا، از پیامدهای مهم شکست این کشور در طبس می داند و می گوید: «ماجرای مفتضح ایران، یکی از سه عامل مهم شکست کارتر بود و این ماجرا، احساس ناامیدی ملی را برانگیخت».

ویلیام سولیوان، سفیر سابق آمریکا در تهران نیز از این واقعه، با عنوان دوران تحقیر ملی آمریکا یاد می کند و می نویسد: «روش سست و بی قید حکومت کارتر و اقدامات نامعقول او، به گروگان گیری اعضای سفارت آمریکا انجامید و دوران تحقیر ملی که در تاریخ آمریکا نظیر آن دیده نشده است، آغاز شد. یکی از خبرنگاران روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز می نویسد: «داغ شکستی که آمریکاییان در ایران خوردند، تا مدتها آنها را رها نخواهد کرد؛ به ویژه بدین دلیل که این شکست، ضربه دوباره ای به احساس آنهایی بود که شدیدا به فن آوری معتقدند و به آن ایمان دارند. از کار افتادن سه بالگرد در میان بادهای شنی بیابان، ضربه بسیار سنگینی بوده است».

اهمیت واقعه طبس در این نبود که آمریکاییان برای نخستین بار آشکارا در داخل خاک ایران نیرو پیاده کردند؛ زیرا این واقعه، نمونه کوچکی از تجاوز آمریکایی ها را در کشورهای مختلف جهان نشان می دهد. اهمیت واقعه صحرای طبس، در این بود که وقتی نظامی مردمی و اسلامی مورد عنایات باری تعالی باشد، حتی عواملی مانند ریگ ها و گرد و غبار بیابان هم می توانند ماشین جنگی قدرتمندترین کشور جهان را در هم بکوبد و منهدم سازد. از آن پس، تصمیمات و اقدامات خصمانه آمریکا و دشمنان انقلاب در پرتو عنایت خداوند بی ثمر می ماند و کاروان پر خروش انقلاب، همچنان با حضور توفنده ملت سرافراز در کنار رهبر دوراندیش و شجاع خود، به حرکت سرنوشت ساز و امیدبخشش ادامه می دهد.
 
به مناسبت شکست نظامی آمریکا در صحرای طبس نگاهی گذرا به مهمترین اقدامات خصومت‏ آمیز آمریکا که در طى پنجاه سال علیه ملت‏ بزرگ و متمدن ایران روا داشته است را از نظر شما می گذارنیم:


کودتاى 28 مرداد 1332 
دکتر مصدق در اردیبهشت ماه 1330 (مه 1951 م)، با پشتیبانى و حمایت قاطع آیت الله کاشانى به نخست‏وزیرى رسید؛ وی پس از احراز نخست وزیرى، سیاست «ملى کردن صنعت نفت‏» را با جدیت تمام دنبال کرد و سرانجام، در 29 اسفند 1330 موفق به تحقق آن شد در جریان ملى شدن صنعت نفت، دست انگلیسى‏ها به طور خاص که از مدتها مشغول غارت منابع نفتى ایران بودند، کوتاه شد؛ آنان که ادامه این روند را براى منافع خود بسیار زیانبار مى‏دانستند، به فکر توطئه‏اى براى ساقط کردن دولت دکتر مصدق مى‏افتند.

بنابر اعتراف آمریکایى‏ها، که در اسناد منتشر شده توسط سازمان سیا (CIA) و وزارت خارجه آمریکا در سال 1379 منعکس شده است، نمایندگان دستگاه امنیتى انگلیس، موضوع براندازى دولت مصدق و جایگزین کردن یک حکومت کاملا وابسته را به نمایندگان سیا پیشنهاد کردند که با پاسخ مثبت امریکایى‏ها در فروردین 1332/مارس 1952 مواجه شدند. 



2 - حمایت و تحکیم پایه‌هاى حکومت استبدادى شاه 

حمایت دولت آمریکا از شاه پس از 28 مراد 1332 وارد مرحله جدیدى شد و آمریکایى‏ها با تمام توان، از شاه حمایت کردند. حمایت مالى آمریکا پس از کودتا به طرز شگفت‏ انگیزى افزایش یافت. دقیقا 12 روز پس از کودتاى 28 مرداد، شاه از آمریکا درخواست وام کرد و آمریکا نیز با پرداخت‏یک وام 45 میلیون دلارى به ایران موافقت کرد.

در سال 1330 کمک مالى آمریکا به ایران بالغ بر 3/1 میلیون دلار بود، اما این رقم در سال پس از کودتا به 70 میلیون دلار یعنى 60 برابر رقم قبلى رسید و سه سال بعد به 250 میلیون دلار افزایش یافت.

رژیم شاه هر چه پیش مى‏‌رفت، وابسته‌‏تر مى‌‏شد و نفوذ آمریکا روزبه ‏روز در دستگاه حاکمیت ایران افزونتر مى‌‏گشت. آمریکایى‏ها، که ایران را «جزیره ثبات‏» خود مى‌‏دانستند، تا آخرین روزهاى حیات سیاسى شاه، دست از حمایت وى برنداشتند. آنها حتى پس از اوج‏گیرى انقلاب اسلامى ایران به رهبرى امام خمینى‏ قدس سره، در حالى که ملت ایران از جنایات بى حد و حصر رژیم شاه به تنگ آمده بود و یکپارچه و یکصدا نابودى شاه را فریاد مى‌‏کرد، تلاش کردند به هر شکل ممکن، رژیم شاه را پابرجا دارند.



3 - تحمیل قانون کاپیتولاسیون و تحقیر ملت‏ بزرگ ایران 

یکى از اقدامات تحقیرآمیز دولت ایالات متحده امریکا علیه ملت ایران، فشار بر حکومت وابسته شاه براى تصویب لایحه اعطاى مصونیت قضایى به اتباع امریکایى، در مجلس شوراى ملى ایران بود.

به موجب این لایحه، که «کاپیتولاسیون‏» نام داشت، دستگاه قضایى ایران حق نداشت هیچ‏یک از مستشاران، نظامیان، کارمندان و کارکنان آمریکایى و نیز خانواده ‏ها و وابستگانشان را (که در زمان تصویب قانون بالغ بر چهل هزار نفر مى‏شدند)، تحت پیگرد قانونى قرار دهد.این لایحه در ایران زمانى به تصویب رسید که حتى کشورهاى عقب‏مانده افریقایى و کشورهاى نیمه مستعمره به آن تن نمى ‏دادند.

لایحه مذکور ابتدا با فشار دولت آمریکا در دوران کابینه اسدالله علم و سپس در مجلس شوراى ملى در 13 مهر ماه 1342 به تصویب رسید و مجلس سنا نیز بر آن صحه گذاشت. در زمان نخست‏وزیرى حسن‏على منصور، در بیست و یکم مهرماه 1343 مجددا این لایحه به مجلس شوراى ملى برده شد و به تصویب نمایندگان مجلس شوراى ملى رسید.

زشتى کاپیتولاسیون به حدى بود که در سالهاى 1342 و 1343 دولت آمریکا و ایران اصرار داشتند که این قانون علنى نشود و تا پیش از سخنرانى امام خمینى رحمه الله در چهارم آبان 1343 نیز کسى از آن اطلاع نداشت. 


کودتاى نوژه 

از جمله اقدامات براندازانه آمریکا پس از شکست‏ حمله نظامى به طبس، طرح ‏ریزى کودتاى «نوژه‏» در هجدهم تیرماه 1359 بود که قبل از هر اقدامى با شکست مواجه شد. دولت آمریکا براى طرح‏ ریزى و اجراى این کودتا، هزینه ‏هاى سنگینى در نظر گرفته بود. کودتاى نوژه توسط یک ستاد از پاریس به رهبرى شاهپور بختیار هدایت مى‏شد.این ستاد داراى شاخه‏هاى متعدد سیاسى، نظامى و مالى - لجستیکى بود. 

شاخه سیاسى ستاد تحت نظارت رضا مرزبان و ابوالقاسم خادم با هدف جذب یکى از علماى وقت و برخى از طرفداران وى فعالیت مى‏کرد. شاخه نظامى آن نیز زیر نظر احسان بنى عامرى (با هدف نفوذ در ارتش، نیروى هوایى، جذب عناصر نظامى و نیروهاى سازمان اطلاعاتى ساواک) و شاخه مالى - لجستیکى با مسؤولیت منوچهر قربانى‏فر (و با هدف تامین مخارج مالى کودتا، تهیه
و ارسال کمکهاى تسلیحاتى و تدارکاتى از طریق عراق و قاچاقچیان به عوامل کودتا در داخل کشور) انجام وظیفه مى‏ کردند.

آمریکایى‏ها براى اجراى موفقیت ‏آمیز این طرح، ده‏ها میلیون دلار و صدها میلیون تومان هزینه کردند؛ کارشناسان، این کودتا را از لحاظ تجهیزات نظامى، که قرار بود از داخل و خارج آن به کار گرفته شود، در تاریخ کودتاهاى جهان بى‏ سابقه و کودتاى 28 مرداد 1332 را در مقایسه با آن یک بازى کودکانه مى‏‌دانند. 



حصر اقتصادى و اقدامات تحریمى علیه نظام جمهورى اسلامى 

دولت آمریکا از اوائل سال 1359 اقدام به محاصره اقتصادى ایران کرد و تا کنون ادامه یافت و هر سال با جعل قوانین تحریمى بیشتر، حلقه محاصره را تنگتر کرد. آمریکایى‏ها یک ماه پس از شروع حصر اقتصادى، به دستور کارتر، تمام اموال و داراییهاى ایران را، که در مؤسسات مالى و بانکهاى امریکایى نگهدارى مى‏شدند، مصادره کردند و حسابهاى بانکى ایران را به طور کامل مسدود کردند.

 در تداوم این سیاست، دولت ایالات متحده آمریکا با هدف تضعیف قدرت اقتصادى و مالى ایران و به زانو درآوردن نظام نوپاى اسلامى، سیاست «مهار» را در پیش گرفت. در دوران ریاست جمهورى ریگان، مجازاتهاى سنگینى براى مؤسسات و شرکتهاى آمریکایى که قصد سرمایه‏گذارى در بخشهاى نفت و گاز ایران را داشتند، در نظر گرفته شد.دولت آمریکا همچنین از تصویب و پرداخت وامها توسط مؤسسات مالى جهانى به ایران جلوگیرى کرد و انتقال فناوریهاى دو منظوره پیشرفته به ایران را در سطح جهانى ممنوع ساخت. 

با تصویب و اجراى طرح «داماتو» در زمان ریاست جمهورى کلینتون، تحریم اقتصادى ایران وارد مرحله نوینى شد، زیرا نه تنها شرکتها و مؤسسات آمریکایى از هر گونه فعالیت مالى و اقتصادى همچون خرید نفت، انتقال اعتبارات و مبادله ارز، ورود کالا و خدمات ایرانى به آمریکا و سرمایه‏گذارى در توسعه و بازسازى صنایع نفتى ایران محروم شدند، بلکه به موجب آن، شرکتهاى غیرآمریکایى که بیش از چهل میلیون دلار در سال در صنایع نفتى ایران سرمایه‏گذارى کنند، مشمول تحریمهاى سنگین آمریکا قرار مى‏گرفتند. وارن کریستوفر، وزیر امور خارجه آمریکا، در تاریخ 20 اردیبهشت 1373 در اجلاس ویژه امریکاییان - یهودیان که در واشنگتن برگزار شد، اعلام کرد: «ایران به اعتقاد من، کشورى متمرد است و از این رو، باید این کشور را تحریم و در سطح جهانى منزوى کرد ... واشنگتن تلاش خواهد کرد تا متحدان اروپایى و آسیایى روابط خود با ایران را به شدت تقلیل دهند و امتیازى براى ایران قائل نشوند و از پیوستن این کشور به جامعه ملل استقبال نکنند، ایالات متحده سخت مى‏کوشد تا بر مبناى احساس ضرورتى که به انزواى ایران مى‏کند، این کشور را منزوى نماید و از نظر اقتصادى و مالى تحت فشار قرار دهد. 

این بار نیز به لطف خداوند و تدبیر و درایت رهبر معظم انقلاب و تلاش متخصصان داخلى در تمامى عرصه‏هاى اقتصادى، على‏رغم تلاش وسیع امریکا، این تحریمها نتیجه عکس داد و آمریکاییان را که در صدد به زانو درآوردن ایران اسلامى بودند، ناکام گذاشت. برژینسکى، معاون امنیتى رئیس جمهور وقت آمریکا در یکى از سخنرانیهاى خود صریحا اعلام کرد: تحریمهاى امریکا علیه ایران به دستاوردهاى مهمى نرسیده است و باعث اختلاف بین آمریکا و متحدان او شده است. شاید این سیاست را دیگر نتوان ادامه داد و بهتر است‏به منافع دراز مدت آمریکا توجه کرد.

تحریک عراق به جنگ علیه ایران 

آمریکایى‌‏ها پس از شکست ‏سنگین در کودتاى «نوژه‏»، تحرکات شدیدى را براى ترغیب صدام به جنگ با ایران آغاز کردند. برژینسکى، مشاور امنیت ملى آمریکا، براى آماده سازى عراق براى شروع جنگ و اطلاع ‏رسانى به این کشور، سفرهاى محرمانه متعددى به بغداد کرد که مجله ژورنال استریت، مورخ 8 فوریه 1980 یکى از این سفرهاى محرمانه را فاش ساخت. علاوه بر این، مطبوعات اروپایى نیز در همان زمان، از ملاقاتهاى متعدد برژینسکى با صدام حسین خبر دادند.

صدام حسین که پس از سقوط شاه، علاقه وافرى به ژاندارمى آمریکا در منطقه از خود نشان مى‏داد، براى تحقق این رؤیاى شیرین، در پى تحریکات و تحرکات سیاسى امریکایى‌ها در نهایت در سى و یکم شهریور 1359 حملات وسیع و گسترده‏اى را به ایران آغاز کرد، و هشت ‏سال تمام، نظام نوپاى جمهورى اسلامى را درگیر خطرناکترین و طولانى‏‌ترین نبرد پس از جنگ جهانى دوم کرد. 



انهدام هواپیماى مسافربرى جمهورى اسلامى ایران 

یکى از اقدامات وحشیانه آمریکا در اواخر جنگ تحمیلى، که از عمق خصومت امریکایى‌‏ها نسبت‏ به نظام جمهورى اسلامى حکایت مى‌کند، حمله ناو امریکایى به هواپیماى مسافربرى جمهورى اسلامى ایران در تاریخ 12 تیر ماه 1367/3 ژوئیه 1988 است. این هواپیماى مسافربرى، که از نوع ایرباس و متعلق به شرکت هواپیمایى جمهورى اسلامى ایران (ایران ایر) بود، در یک پرواز معمولى از بندر عباس به مقصد دبى در حالى که هنوز سقف ارتفاع پرواز مورد نظر را به دست نیاورده بود، در حرکت‏ بود که ناگهان بر فراز آبهاى ایران و در حوالى جزیره «هنگام‏»، هدف دو فروند موشک قرار گرفت و منهدم شد.

در جریان این حمله غیر انسانى، تمامى 290 نفر مسافر و خدمه هواپیما، که 118 نفر از آنها را فقط زن و کودک تشکیل مى‏دادند، به شهادت رسیدند. این موشکها از یک ناو امریکایى مستقر در خلیج فارس، موسوم به «وینسنس‏» که خود نیز به آبهاى سرزمین ایران تجاوز کرده بود، شلیک شدند.

سران کاخ سفید نه تنها بابت این جنایت از ملت ایران عذرخواهى نکردند، بلکه در اقدامى بهت‏انگیز به فرمانده ناو «وینسنس‏» به خاطر ارتکاب این جنایت، مدال افتخار دادند. 


سازماندهى، هدایت و پشتیبانى نیروهاى ضد انقلاب 

پس از پیروزى انقلاب اسلامى، دولت آمریکا براى سلطه مجدد بر ایران، کوشید در کادر مدیریت کلان نظام نفوذ کند . این امر با توجه به ترکیب خاص دولت موقت، که عمدتا از طرفداران ارتباط دوستانه و نزدیک با امریکا بودند، کار دشوارى نبود . ایالات متحده از سوى دیگر، تلاش کرد تا جنبشهایى تحت عنوان «جنبشهاى تجزیه طلبانه‏» در غرب، جنوب و شمال کشور سازماندهى و علیه نظام تحریک کند . به همین دلیل، نظام جمهورى اسلامى در بخشهایى از کشور همچون کردستان، خوزستان، ترکمن صحرا، آذربایجان، سیستان و بلوچستان تا مدتها با چنین جریانهایى درگیر بود.

علاوه بر این، منافقین نیز از هنگام ورود به فاز شورشهاى مسلحانه و عملیاتهاى تروریستى بسیار وسیع از سال 1360 به بعد، حت‏حمایت‏خاص دولت امریکا قرار گرفتند و امریکا در طول 25 سال پس از پیروزى انقلاب، با تقویت و پشتیبانى مادى و معنوى گروه‏هاى تروریستى، که به ایجاد
رعب و وحشت، گسترش دامنه ناامنى در کشور و حذف شخصیتهاى برجسته نظام روى آورده‏اند، سعى کرده است جمهورى اسلامى را با یک بحران امنیتى و مدیریتى مواجه سازد.

پس از ناکامى منافقین نیز آمریکایى‌‏ها با اعطاى پناهندگى سیاسى و در اختیار نهادن امکانات رفاهى، تبلیغى و رسانه‏اى، همواره مزاحمتهایى براى نظام ایجاد کردند . کنگره امریکا رسما براى حمایت از منافقین و براندازان نظام، 20 میلیون دلار تصویب کرد و دو فرستنده پر قدرت به نام «رادیو آزادى‏» و «رادیو فردا» را تاسیس کرد و در اختیار آنها قرار داد.

دروغگویى آمریکا در مبارزه با تروریسم زمانى آشکارتر شد که امریکایى‏ها به این بهانه، عراق را مورد تاخت و تاز خود قرار دادند، اما در مقابل دیدگان جهانیان، پس از تسلط بر عراق، با منافقین مستقر در عراق معاهداتى علیه نظام جمهورى اسلامى برقرار کردند که یک بار دیگر، عدم صداقت آنها را در مبارزه با تروریسم در معرض قضاوت جهانیان قرار داد.
 
فضاسازى سیاسى و تبلیغاتى علیه نظام جمهورى اسلامى 

دولت امریکا، که از حمایت هشت ‏ساله‌‏اش در طول تهاجم عراق و درگیریهاى مستقیم با نیروهاى ایران و دیگر اقدامات تخریبى طرفى نبسته بود، پس از قبول قطع‏نامه، به جنگ روانى علیه ایران روى آورد و به فضاسازى سیاسى و بمباران تبلیغاتى شدید علیه ایران پرداخت.

از آن سال به بعد دولت امریکا با طرح مستمر ادعاهایى بى‏اساس و واهى، همچون «نقض حقوق بشر» در ایران، «حمایت ایران از تروریسم و گروه‏هاى تروریستى در جهان‏» ، «تلاش ایران براى دستیابى به سلاحهاى کشتار جمعى‏» (سلاحهاى هسته‏اى، شیمیایى و میکروبى) و «اختلال در روند صلح خاورمیانه‏»، کوشید تا هم نظام مقدس جمهورى اسلامى را از لحاظ سیاسى منزوى سازد و هم مانع پیشرفت ایران در زمینه تکنولوژى هسته‏اى و فناوریهاى نوین در زمینه ‏هاى فضایى، موشکى و دفاعى شود . از این رو، با قرارداد تکمیل نیروگاه اتمى بوشهر توسط روسیه شدیدا مخالفت کرد و تحریم فناوری‌هاى هسته‏‌اى و موشکى ایران را در کنگره امریکا در خرداد 1377 به تصویب رساند و با تحمیل راى خود در اجلاس سران هفت کشور صنعتى اروپا، ایران را از برخوردارى فناورى دو منظوره (23) محروم ساخت، هر چند در خلال این مدت، دانشمندان و مغزهاى مبتکر و خلاق ایرانى در سایه توکل به خدا، اعتماد به نفس و تلاش نستوهانه خود، به تکنولوژى حساس و ارزشمند هسته ‏اى دست‏ یافتند.
 

قرار دادن نام سپاه در لیست گروههای تروریستی

از آخرین اقدامات آمریکا علیه ایران هم قرار دادن نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در لیست گروههای تروریستی است؛ کاخ سفید اخیرا در بیانیه‌ای به نقل از دونالد ترامپ رئیس جمهور این کشور از تصمیم دولت خود برای قرار دادن سپاه پاسداران و نیروهای قدس ایران در لیست تروریسم در چارچوب ماده 219 قانون تابعیت و مهاجرت خبر داد. 

رئیس جمهور آمریکا با بی سابقه خواندن این اقدام حکومت ایران را نه تنها دولتی حامی تروریسم بلکه در عین حال دولتی دانسته است که از تروریسم به عنوان بخشی از رفتار دولتی پشتیبانی و آن را تامین مالی می‌کند. 

اقدام خصمانه و مغایر با قوانین بین‌المللی دونالد ترامپ، رییس جمهور آمریکا درباره قرار دادن نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در فهرست گروه‌های تروریستی، واکنشهای جهانی را در پی داشت که بسیاری از این  واکنشها نشان دهنده حقانیت این گروه نظامی دولتی است که همواره حامی مقاومت در منطقه بوده است.
 

به صفر رساندن صادرات نفت ایران؛ از حرف تا عمل

این روزها بحث تحریم نفت ایران و به صفر رساندن صادرات آن مورد توجه مراکز پژوهشی بوده است و هشدار دادند این اقدام، بهای نفت را تا 150 دلار در هر بشکه افزایش خواهد داد.

دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا برای به صفر رساندن صادرات نفت ایران، تا نوامبر آینده، وارد عمل شده است؛ از گفت وگوی تلفنی با پادشاه عربستان‌سعودی تا فرستادن هیات‌های آمریکایی به اروپا و شرق آسیا باهدف متقاعد کردن آنان به توقف خرید نفت از ایران، مجموعه رفتار نفتی آمریکا در برابر ایران است. اکنون اما این سوال مطرح است آیا با سیاست دستوری و یکجانبه امکان حذف تولید کننده مهم و قدرتمندی مانند ایران، از بازار جهانی نفت شدنی است و حتی با اجرایی شدن این احتمال، پیامدهای آن قابل پیش‌بینی و مدیریت است؟

سخنان قاطع و معنادار حسن روحانی، رئیس جمهوری اسلامی ایران درباره تلاش آمریکا برای به صفر رساندن صادرات نفت ایران، به خوبی به این سوال جواب می‌دهد؛ مسیری که دونالد ترامپ برای تحریم نفت ایران در پیش گرفته، مسیر همواری نیست و با سیاست دستوری نمی‌توان جهت‌گیری سیاسی را در دوران نظم چندجانبه‌گرایی مشخص کرد. 

حسن روحانی دوشنبه هفته گذشته در دیدار ایرانیان مقیم سوئیس، اظهار کرد: «آمریکایی‌ها مدعی شده‌اند که می‌خواهند به طور کامل جلوی صادرات نفت ایران را بگیرند. آنها معنی این حرف را نمی‌فهمند، چرا که این اصلا معنی ندارد که نفت ایران صادر نشود و آن وقت نفت منطقه صادر شود. اگر شما توانستید این کار را بکنید تا نتیجه‌اش را ببینید.»

تحریم کامل نفتی ایران، رویایی سهل برای دونالد ترامپ نیست و حتی اجابت خواسته رئیس جمهور آمریکا توسط عربستان‌سعودی هم خارج از توان فنی و عملی این کشور عربی است. پیامدهای به صفر رساندن صادرات نفت ایران، با توجه به واقعیت‌های کنونی بازارهای جهانی نفت، به نفع جهان نیست و ماجراجویی‌های دونالد ترامپ، جهان را در معرض شوک نفتی شدید قرار می‌دهد. رئیس جمهور آمریکا دوران خطرناکی در چرخه نفت جهان انتخاب کرده است و حذف تولید کننده راهبردی مانند ایران از این چرخه، بدون پیامد نخواهد بود.



مواردى دیگر از شرارتها و اقدامات خصمانه آمریکا 


* توقیف اموال، دارایى‏‌ها و تجهیزات پیشرفته نظامى که قبل از انقلاب خریدارى شده و در زمان جنگ به شدت مورد نیاز جمهورى اسلامى ایران بودند.
* مخالفت و ممانعت از عبور خطوط لوله نفت و گاز آسیاى میانه از خاک ایران.
* اعمال فشار بر ترکیه براى لغو قرارداد 20 میلیارد دلارى خرید گاز از ایران.
* تحریک همسایگان، بخصوص امارات متحده عربى، براى طرح ادعاهاى ارضى در خصوص جزایر سه گانه ایرانى در خلیج فارس.
* بازسازى طرح فروپاشى شوروى براى فروپاشى نظام جمهورى اسلامی. 
*مسلط کردن طالبان بر افغانستان براى مخدوش جلوه دادن چهره اسلام و ایجاد مزاحمت‏براى ایران.
*تحریک آشوبگران و حمایت علنى و رسمى از شورشهاى خیابانى 18 تیر 1378 و خرداد 1382.


برچسب ها: طبس


Share
* نام:
ایمیل:
* نظر:

پربازدیدترین ها
پربحث ترین ها
آخرین مطالب


صفحه اصلی | ارتباط با ما | آرشیو | جستجو | پیوندها | لیست نظرات | درباره ما | نظرسنجی | RSS | ایمیل | نسخه موبایل
طراحی و تولید: مؤسسه احرار اندیشه