عضو اتاق فکر فتنه سبز در خارج کشور گفت: هیچ رهبری از دوره هخامنشیان تا امروز، با آقای خمینی در سطح دانش و سواد قابل مقایسه نیست.
عبدالکریم سروش ضمن سخنانی در کالیفرنیا (مقارن با چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب) گفته است: «اگر امروز شما را بین شاه و آقای خمینی مخیر کنند، کدامشان را میپذیرید، اگر فرض کنیم که هیچ اختیاری نداشته باشیم جز اینکه یا شاه و آقای خمینی یکی را انتخاب کنیم بنده صددرصد آقای خمینی را انتخاب میکنم. برای اینکه آقای خمینی، مردمیترین رهبری بود که در تاریخ این کشور ظهور کرد. شما فقط کافیست که استقبال از او و بدرقه از او را وقتی که مرد ببینید. ما در تاریخ ایران هیچ رهبری را نداریم که این طور در دل مردم جا داشته باشد. شاه که هیچ، پدرجد شاه هم خواب این جور پشتیبانی مردمی را نمیدیدند. مردم به هر حال یک چیزی دیده بودند، نشان یک عشقی بود، نشان یک عاطفهای بود که معطوف به یک رهبری میشد که دوستش داشتند؛ در او چیزی دیده بودند. خمینی باسوادترین رهبر این کشور بوده تا کنون؛ از ایام اولیه حکومت هخامنشیان تا روزگار حاضر هیچکس به لحاظ علمی به پای او نمیرسید.
چرا؟ برای اینکه اولا فقیه درجه اولی بود، عرفان هم خوانده بود، فلسفه هم خوانده بود. شاه قبل از آقای خمینی که بود؟ یک جوان 20 ساله که از سوئیس بلند شد آمد ایران پادشاه شد. بعد از پادشاهیاش که درس و مکتب و مدرسهای نبود؛ قبلش هم حداکثر یک دیپلم، اگر آن دیپلم را هم داشت، من خبر ندارم. سوادی نداشت. پادشاهان قبل از او چی؟ این رو تواریخ برای ما نوشتند، اینها خواندن و نوشتن بلد نبودند. آنقدر فاصله زیاد است که لازم نیست ما بخواهیم شواهد تاریخی بیاوریم. نه فقط در ایران، شما سراغ پادشاهان انگلستان و فرانسه بروید، اینها آدمهای بافکری، با علمی و باسوادی نبودند. در تاریخ ما آقای خمینی واقعا یک نمونه بینظیر بود در مقام حکومتداری، خمینی سابقه خوبی داشت. در گذشته او هیچ چیز ناپاکی وجود نداشت. نه مال مردمی را خورده بود. نه آدمی را کشته بود. نه تجاوزی به حق کسی کرده بود. هیچکدام اینها نبود. مرد شجاعی بود. ما آدم شجاع در تاریخ خودمان کم داشتیم. آدم قلدر داشتیم، ولی شجاعت یک فضیلت اخلاقی است. این غیر از این است که شما زورتان زیاد باشد. نادرشاه هم آدم قلدری بود. ولی شجاعت اصلا حرف دیگری است. اختناق و خفقانی که در زمان شاه بود که کسی جرأت سخن گفتن نداشت، یک کسی از قم
]اشاره به امام خمینی[ برمیخاست و فریاد میکشید و مقابل حکومت شاه میایستاد و میگفت من سینهام را برای سرنیزههای شاه آماده کردهام، این چه میزانی از شجاعت لازم دارد؟!»
او همچنین گفت ممکن است بگویید مردم ایران دیوانه بودند، خب مردم ایران هم برمیگردند و میگویند خود شما دیوانه هستید.
اصغرزاده: دستاورد دولت برجام بود که به وصله ناجور تبدیل شده است
یک روزنامه اصلاحطلب، طی گزارشی به دلایل خروج وزرای نامدار و چهرههای اصلی کابینه از دولت روحانی پرداخت.
روزنامه شرق نوشت: موضوع کابینه دولتی است که به صفت اعتدالگرایی خود میبالد، اما هر روز با شایعه کنارهگیری و استعفا یا استیضاح یکی از وزرایش و از قضا وزرای مهم خود دست و پنجه نرم میکند. شاید مهمترین پرسش این است که کابینه با چه وضعیتی روبهروست؟ و اینکه اساسا این خروج وزرا از دولت کابینه را به چه وضعی دچار میکند. در مورد خاص ظریف، اگر چه همه چیز دست به دست هم داد تا او به دولت بازگردد، اما دست کم درباره سایر وزرا وضعیت فرق کرده و میکند. یعنی آنها که قصد خروج از دولت داشتند،خارج شدند و حسن روحانی ماند و آنچه از سایر اعضای کابینهاش باقی مانده است؛ یعنی برخی مهرههای اصلی رفتهاند و مانده مهرههایی که از اول در زمین بازی روحانی نبودند، اما به ناچار آنها را وارد زمین کرد.
به گزارش جهان نیوز در ادامه گزارش این روزنامه حامی دولت آمده است: سوال این است که چه چیزی باعث شده تا برخی وزرا، بیش از ماندن به رفتن ترغیب شوند؟ یا به عبارت سادهتر مگر در دولت چه میگذرد؟ ابراهیم اصغرزاده در گفتوگوی خود با «شرق» به این سوال پاسخ داده است و میگوید: به اندازه کافی شواهد داریم که نشان دهد دولت ضعیف شده است. در شرایط فعلی در حالت بیدولتی به سر میبریم. نه اینکه دولتی نداشته باشیم، بلکه دولتی وجود دارد که در حوزه اقتصاد، سیاست داخلی و سیاست خارجی دست پایین را دارد.
اصغرزاده ادامه میدهد: مهمترین دستاورد دولت که قابل دفاع بود، مسئله برجام بود که الان به یک وصله ناجور بدل شده است. اشکال دولت روحانی این است که چون اولویت خود را حل مسئله هستهای و برجام گذاشته و در سال 95 هم به موفقیتی دست پیدا کرد، اما باعث شد که در سایر حوزهها دست پایینتر داشته و انگیزهای هم برای برنامهریزی نداشته باشد.
اصغرزاده اضافه میکند: بر همین اساس،با خروج آمریکا اقتصاد و سیاست خارجی متلاطم شده و دولت به لحاظ سیاست داخلی و خارجی چون برای تحقق اهداف خود پشتوانه کافی ندارد، باعث میشود که وزرای قدرتمند از کابینه خارج شوند.
عبدالکریم سروش ضمن سخنانی در کالیفرنیا (مقارن با چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب) گفته است: «اگر امروز شما را بین شاه و آقای خمینی مخیر کنند، کدامشان را میپذیرید، اگر فرض کنیم که هیچ اختیاری نداشته باشیم جز اینکه یا شاه و آقای خمینی یکی را انتخاب کنیم بنده صددرصد آقای خمینی را انتخاب میکنم. برای اینکه آقای خمینی، مردمیترین رهبری بود که در تاریخ این کشور ظهور کرد. شما فقط کافیست که استقبال از او و بدرقه از او را وقتی که مرد ببینید. ما در تاریخ ایران هیچ رهبری را نداریم که این طور در دل مردم جا داشته باشد. شاه که هیچ، پدرجد شاه هم خواب این جور پشتیبانی مردمی را نمیدیدند. مردم به هر حال یک چیزی دیده بودند، نشان یک عشقی بود، نشان یک عاطفهای بود که معطوف به یک رهبری میشد که دوستش داشتند؛ در او چیزی دیده بودند. خمینی باسوادترین رهبر این کشور بوده تا کنون؛ از ایام اولیه حکومت هخامنشیان تا روزگار حاضر هیچکس به لحاظ علمی به پای او نمیرسید.
چرا؟ برای اینکه اولا فقیه درجه اولی بود، عرفان هم خوانده بود، فلسفه هم خوانده بود. شاه قبل از آقای خمینی که بود؟ یک جوان 20 ساله که از سوئیس بلند شد آمد ایران پادشاه شد. بعد از پادشاهیاش که درس و مکتب و مدرسهای نبود؛ قبلش هم حداکثر یک دیپلم، اگر آن دیپلم را هم داشت، من خبر ندارم. سوادی نداشت. پادشاهان قبل از او چی؟ این رو تواریخ برای ما نوشتند، اینها خواندن و نوشتن بلد نبودند. آنقدر فاصله زیاد است که لازم نیست ما بخواهیم شواهد تاریخی بیاوریم. نه فقط در ایران، شما سراغ پادشاهان انگلستان و فرانسه بروید، اینها آدمهای بافکری، با علمی و باسوادی نبودند. در تاریخ ما آقای خمینی واقعا یک نمونه بینظیر بود در مقام حکومتداری، خمینی سابقه خوبی داشت. در گذشته او هیچ چیز ناپاکی وجود نداشت. نه مال مردمی را خورده بود. نه آدمی را کشته بود. نه تجاوزی به حق کسی کرده بود. هیچکدام اینها نبود. مرد شجاعی بود. ما آدم شجاع در تاریخ خودمان کم داشتیم. آدم قلدر داشتیم، ولی شجاعت یک فضیلت اخلاقی است. این غیر از این است که شما زورتان زیاد باشد. نادرشاه هم آدم قلدری بود. ولی شجاعت اصلا حرف دیگری است. اختناق و خفقانی که در زمان شاه بود که کسی جرأت سخن گفتن نداشت، یک کسی از قم
]اشاره به امام خمینی[ برمیخاست و فریاد میکشید و مقابل حکومت شاه میایستاد و میگفت من سینهام را برای سرنیزههای شاه آماده کردهام، این چه میزانی از شجاعت لازم دارد؟!»
او همچنین گفت ممکن است بگویید مردم ایران دیوانه بودند، خب مردم ایران هم برمیگردند و میگویند خود شما دیوانه هستید.
اصغرزاده: دستاورد دولت برجام بود که به وصله ناجور تبدیل شده است
یک روزنامه اصلاحطلب، طی گزارشی به دلایل خروج وزرای نامدار و چهرههای اصلی کابینه از دولت روحانی پرداخت.
روزنامه شرق نوشت: موضوع کابینه دولتی است که به صفت اعتدالگرایی خود میبالد، اما هر روز با شایعه کنارهگیری و استعفا یا استیضاح یکی از وزرایش و از قضا وزرای مهم خود دست و پنجه نرم میکند. شاید مهمترین پرسش این است که کابینه با چه وضعیتی روبهروست؟ و اینکه اساسا این خروج وزرا از دولت کابینه را به چه وضعی دچار میکند. در مورد خاص ظریف، اگر چه همه چیز دست به دست هم داد تا او به دولت بازگردد، اما دست کم درباره سایر وزرا وضعیت فرق کرده و میکند. یعنی آنها که قصد خروج از دولت داشتند،خارج شدند و حسن روحانی ماند و آنچه از سایر اعضای کابینهاش باقی مانده است؛ یعنی برخی مهرههای اصلی رفتهاند و مانده مهرههایی که از اول در زمین بازی روحانی نبودند، اما به ناچار آنها را وارد زمین کرد.
به گزارش جهان نیوز در ادامه گزارش این روزنامه حامی دولت آمده است: سوال این است که چه چیزی باعث شده تا برخی وزرا، بیش از ماندن به رفتن ترغیب شوند؟ یا به عبارت سادهتر مگر در دولت چه میگذرد؟ ابراهیم اصغرزاده در گفتوگوی خود با «شرق» به این سوال پاسخ داده است و میگوید: به اندازه کافی شواهد داریم که نشان دهد دولت ضعیف شده است. در شرایط فعلی در حالت بیدولتی به سر میبریم. نه اینکه دولتی نداشته باشیم، بلکه دولتی وجود دارد که در حوزه اقتصاد، سیاست داخلی و سیاست خارجی دست پایین را دارد.
اصغرزاده ادامه میدهد: مهمترین دستاورد دولت که قابل دفاع بود، مسئله برجام بود که الان به یک وصله ناجور بدل شده است. اشکال دولت روحانی این است که چون اولویت خود را حل مسئله هستهای و برجام گذاشته و در سال 95 هم به موفقیتی دست پیدا کرد، اما باعث شد که در سایر حوزهها دست پایینتر داشته و انگیزهای هم برای برنامهریزی نداشته باشد.
اصغرزاده اضافه میکند: بر همین اساس،با خروج آمریکا اقتصاد و سیاست خارجی متلاطم شده و دولت به لحاظ سیاست داخلی و خارجی چون برای تحقق اهداف خود پشتوانه کافی ندارد، باعث میشود که وزرای قدرتمند از کابینه خارج شوند.