شاه چمدان به دست؛ شاید بهترین توصیفی است که تاکنون برای روایت زندگی کسی که به دستور انگلیسی ها و امریکایی ها چمدان هایش برای فرار از کشور همیشه آماده بوده، به کار رفته است. البته این توصیف بیش از آنکه به ترس همیشگی شاه از انقلاب مردم داشته باشد، حاکی از بی اختیاری و سرپردگی محمدرضا پهلوی به بیگانگان است.
به گزارش رجانیوز، اخیراً همزمان با شروع چهلمین دهه فجر، فرح پهلوی در مصاحبهای که با رادیو فردا داشته است، نا خواسته به نکاتی اشاره کرده است که برده بودن شاه برای امریکایی ها را بیش از پیش به اثبات میرساند.
وقتی خبرنگار رادیو فردا از فرح پهلوی میپرسد که چرا با وجود این که در مصر بسیار از شما استقبال میشد، به مراکش رفتید و پس از مدتی از مراکش هم خارج شدید؟، وی پاسخ میدهد: «البته من این را نمیدانستم. میدانستم داریم میرویم مصر، ولی بعد آقای امیراصلان افشار گفتند، در کتابشان هم نوشتهاند که آمریکاییها گفته بودند که اعلیحضرت بروند مصر، اسوان، آنجا پرزیدنت فورد بود که راجع به صلح اعراب با اسرائیل صحبت کنند، بعد از آن بروند آمریکا که کارتر را ببینند.»
فرح در این بخش از مصاحبهاش تلویحاً به این امر اعتراف میکند که تصمیم گیرنده اصلی برای شاه، آمریکایی ها بودند و محمدرضا پهلوی گوش به فرمان دولت آمریکا بوده است که چه کاری را انجام دهد و از انجام چه کاری خود داری کند.
اما این سرسپردگی شاه به آمریکا زمانی بیش تر نمود پیدا میکند که فرح پهلوی در ادامه صحبتهایش و در ارتباط با عدم مسافرت شاه به امریکا اعتراف میکند: «موقعی که اسوان بودیم، آقای اصلان افشار تماس گرفته بود با سفیر آمریکا در مصر، ایشان گفته بود که نه، الان این برنامه نیست، حالا باشد بعداً»
یعنی فرح پهلوی صراحتاً به این اذعان دارد که تصمیم گیرنده اصلی برای چگونگی فرار های شاه از کشوری به کشور دیگر، دولت امریکا بوده است.
ادامه گفتگوی فرح با رادیو فردا به آوارگی شاه از یک کشور به کشور دیگری میپردازد و به این نکته اشاره میکند که با وقوع انقلاب اسلامی ایران، کشور هایی که شاه بعنوان مقصد فرارش انتخاب میکرد، پس از چندی عذر شاه و خانوادهاش را میخواستند.
فرح پهلوی درباره خارج شدنشان از مراکش به دستور دستگاه اطلاعاتی فرانسه میگوید: «آقای الکساندر مَرانش، که رئیس سازمان اطلاعات فرانسه بود، به مراکش آمد و گفت اگر شما اینجا بمانید، برای پادشاه مراکش و خانوادهاش گرفتاری پیش میآید، بهتر است به یک مملکت دیگر بروید.»
همسر شاه مخلوع و منفور ایران درباره مقصد بعدیشان نیز میگوید: «بعد که رفتیم باهاماس، باهاماس هم گفته بود سه ماه میتوانید بمانید، و در باهاماس [بودیم] که متأسفانه امیرعباس هویدا را به قتل رساندند به قدری برای اعلیحضرت دردناک بود که میخواستند یک پیامی چیزی بگویند، و باهاماسیها گفتند که نه، نمیتوانید از اینجا پیامهای سیاسی بدهید.»
یعنی محمد رضا پهلوی به قدری حقیر شده بود که حتی اجازه اظهار نظر درباره اعدام به حق امیر عباس هویدا که از عناصر اصلی دربار پهلوی بود را هم نداشت.
آوارگی شاه مخلوع ایران به اندازه ای خفت بار بوده است که پس از سفرشان به امریکا و پس از آنکه مجبور میشوند امریکا را ترک کنند، حتی مکزیک که خانواده پهلوی پس از باهاماس به آنجا پناه برده بودند و فرح در همین گفتگو از پذیرایی آنها تعریف و تمجید میکند، حاضر نمیشود که دوباره شاه را بپذیرد: «مکزیک نخواست ما به آنجا برگردیم به دلیل اینکه آقای فیدل کاسترو به مکزیکیها گفته بود که اگر شما اجازه ندهید که پادشاه برگردد، من به شما در سازمان ملل رأی مثبت میدهم. [این شد] که ما نتوانستیم به مکزیک برویم و از نیویورک به تگزاس رفتیم، سنت آنتونیو. و آنجا منتظر بودیم که ببینیم از آنجا کجا میتوانیم برویم، چون جایی که بودیم اصلاً مثل زندان بود، یعنی بیمارستانی برای افراد عقبافتادهای بود که گرفتاری فکری داشتند.»
شاید اکنون پس از این گفتگوی فرح با رادیو فردا و این اعترافهایش، کمک کند که بهتر بتوانیم مفهوم و معنی «شاه چمدان به دست» را درک کنیم. اینکه آخرین شاه ایران به قدری به خفت افتاده بود که با تایید و دستور دولت های غربی زندگی پس از فرار خود را تنظیم میکرد. فیلم زیر نیز حاوی بخشی از خاطرات فرح پهلوی است که در ان توضیح میدهد چگونه آمریکا پس از اخراج شاه از نیویورک، او و همسرش را به یک اتاق با درب و پنجره بسته در یک بیمارستان روانی منتقل کردند!